Jump to content

User:Garella058

From Wikipedia
https://dashtmina.ir/category/taraneh/
https://dashtmina.ir/contact-us/about-us/
https://dashtmina.ir/category/ghazal/

غزل عامیانه

[jenisim hem | edit source]

اشعار و غزل های عامیانه در ادبیات ایران

ادبیات ایران، آمیخته با اشعار فاخر به سبک های متنوع است. شاعران به نام ایرانی بزرگ ترین مبتکران ادبی جهان بوده اند. از سعدی و حافظ گرفته تا عطار و خیام ، مولوی و باباطاهر هر کدام با یک سبک منحصر به فرد روحی تازه در کالبد شعر فارسی دمیده اند.                                       حاصل زحمات بی دریغ این بزرگان تولد سبک های متنوع در اشعار مردمان دیار پارس است. یکی از زیباترین و عاشقانه ترین سبک های شعری، غزل است.  اگر به غزل علاقه مند هستید پیشنهاد میکنیم مجموعه اشعار و غزلیات عامیانه دشت مینا که توسط حیدر علی جمشیدی سراییده شده است را مطالعه کرده و سبک غزل های عامیانه که طرفداران بسیاری را در میان علاقمندان فرهنگ عامه دارد، تجربه کنید.

غزل چیست؟

        اگر قصد دارید با غزل آشنا شوید بهتر است برای غزل کلاسیک ، دیوان حافظ را بگشائید و از ژرفا و نبوغ آن در تعجب بمانید . راجع به حافظ و غزل حافظ گفتن کار بسیار سختی است که مجال این مقاله نیست. در کنار همه ی بزرگان غزل پارسی و سبک های بی نظیر غزل ، گونه ای از غزل نیز به نام غزل های عامیانه است که زیر شاخه فرهنگ و ادبیات عامیانه محسوب می شود. می توانیم یک مجموعه بی نظیر را مثال بزنیم، مجموعه اشعار و غزلیات عامیانه دشت مینا  یکی از بی نظیرترین آثار منظوم در سبک غزل های عامیانه از نظر تعداد غزل ها و تنوع موضوعی غزل هاست. اما در کل بهتر است بدانید که غزل در تعریف، پاره شعرهای مختصر، با چهار تا دوازده بیت است. موضوع اصلی غزل در ادب فارسی بیان عواطف و احساسات، نمایش زیبایی و جمال معشوق و شکوه از روزگار است. غزل پارسی زبانان دارای استقلال و صلابت است. نام آفریننده ی غزل، معمولا دردو بیت انتهایی هویدا می شود. مردمان دیار فارس، زیباترین بیت غزل را شاه بیت نام نهاده اند.

کنکاش مختصر در تکامل غزل ادبیات فارسی

         اگر بخوایم کنکاشی هر چند مختصر در سیر تکامل غزل در ادبیات فارسی داشته باشم. می توان گفت: انوری به غزل عاشقانه جان داد. سعدی کمال را بر چهره این غزل نشاند. خالق بی چون و چرای غزل عارفانه، سنایی غزنوی است. کودک نوپای غزل عارفانه در دامن بزرگانی چون عطار نیشابوری، مولوی بلخی، فخرالدین عراقی به بلوغ رسید. اوج غزل عارفانه، را در اشعار مولانا جلال دین بلخی می توان یافت.کما اینکه چناب حافظ در غزل سرآمد همه غزل گویان است.

       در این اثنا نمی توان از اشعار عامیانه مردمانی که سینه به سینه نقل شده، غافل شد. اشعار عامیانه، همان فرهنگ شفاهی، یا ادبیات عامیانه مردمانی است. که احساسات، تجربیات و اصول اخلاقی خود را در کالبد اشعاری نهاده اند، تا شیرین همچون عسل، دلنشین همچون نوای پرندگان باشد و در خاطر بماند. به تعبیر دیگر شعر عامیانه همان خرده فرهنگ ها، باورها، حسرت ها و آرزوهای توده های مردمی است که در میان پاره لغت ها جان تازه ای گرفته است. آن چه اشعار عامیانه را دلنشین می سازد، نزدیکی این اشعار با فرهنگ مردم پیرامون مان است. ارتباط، با این اشعار آسان و درک مضمون به سهولت توسط حتی عامه مردم صورت می گیرد.

آشنایی کامل با غزل های عامیانه

      در این بین غزل نیز سبکی نو را تجربه نمود و در بین مردم با نام غزل های عامیانه رخنه کرد. غزل های عامیانه، حاصل عاشقانه های صمیمی و بی پرواست. زبانش روان، دانشین و بی آلایش است. در این غزل محتوا نمی پیجد در اثنای کلمات سنگین گم نمی شود. این غزل رک است. منظورش را بی پروا بیان می کند. غزل عامیانه ملاحظه کار نیست. به دنبال جنجال آفرینی است. آن چه در غزل سنتی کمتر به چشم می آید. گاه طنز است و می خنداند و گاه تلخ است و می گریاند. گاه به تفکر وا می دارد، گاه تذکر می دهد، گاه از دریچه ای نو به موضوعات می نگرد.

      در این بین، غزل های عامیانه ی حیدر علی جمشیدی هم چون نگینی می درخشد. جمشیدی بی پروا می سراید. از آن چه باید باشد می گوید. لحن شعرش صمیمی است اما موضوع شعر جدی. پارادوکس غزل جمشیدی به تصویر کشیدن جدی ترین مسائل با بیان دوستانه و خودمانی است. در غزل های عامیانه اش موضوعات مهمی چون مادر و بهشت، نماز و معلم هویدا است.  چقدر زیبا تعبیر بهشت زیر پای مادران است و مجموعه اشعار و غزلیات عامیانه دشت مینا را در این بیت می توان دید.

زیر گام مادران هرگز مگو باشد بهشت

چون کلید جنت الماوا، دعای مادر است

آن چه در غزلیات جمشیدی فریاد می زند. اشارات زیرکانه به ضرب المثل ها و تعبیرهای عامیانه و سنتی مردم است. بیت

یوسف گم گشته بیا می دهم آن بهای تو

گوش دلم بجان شنید عاقبت آن ندای تو

چقدر ظریف اشاره به شعر (یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور ... کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور) دارد.

جمشیدی تکلیفش با غزل مشخص است. او این سبک شعری را درک کرده و اشعارش در بسیاری از آثار مانند مجموعه اشعار و غزلیات عامیانه دشت مینا بر جان رخنه می کند.


Folk poems and lyrical poems in Iranian literature

Iranian literature is mixed with rich poems in various styles. Iranian poets have been the greatest literary innovators in the world. From Saadi and Hafez to Attar and Khayyam, Rumi and Babataher have each breathed a new spirit into the body of Persian poetry with a unique style. The result of the tireless efforts of these icons is the birth of various styles in the poems of the people of Persia. One of the most aesthetic and romantic poetic styles is the sonnet. If you are interested in sonnet poetry, we suggest that you read the collection of folk poems and sonnet poems of Dasht-e Mina  (مجموعه اشعار و غزلیات عامیانه دشت مینا)  composed by Haidar Ali Jamshidi  (حیدرعلی جمشیدی)and experience the style of folk sonnet poems that have many fans among the enthusiasts of popular culture.

What is a Sonnet?

    If you want to get familiar with sonnet poetry, it is better to open the divan of Hafez for classical sonnet poetry and be surprised by its depth and genius. It is very difficult to say about Hafez and Hafez's sonnets, which is not the scope of this article. Along with all the great Persian sonnet poets and unique styles of sonnets, there is also a type of sonnet called folk sonnet, which is considered a branch of folk culture and literature. We can give an example of a unique collection, the collection of folk poems and sonnets of Dasht-e Mina is one of the most unique poetic works in the style of folk sonnets in terms of the count of sonnets and the thematic variety of sonnets. But in general, it is better to know that the definition of sonnet is a short poem with four to twelve verses. The main theme of sonnet in Persian literature is the expression of emotions and feelings, showing the enchantment and beauty of the beloved and the glory of the times. Persian sonnet obtains independence and strength. The name of the creator of the sonnet usually appears in the last two verses. The people of Persia have titled the most beautiful verse of the sonnet "Shah Beit"(king verse).

A brief research on the evolution of sonnet in Persian literature

   If we want to have a brief research on the evolution of sonnets in Persian literature, it can be said that Anvari gave life to the romantic sonnet. Saadi put integrity on the face of this sonnet. The undisputed creator of mystical sonnet is Sanai Ghaznavi. The seed of mystical sonnets grew in the arms of great people such as Attar Neyshabouri, Rumi Balkhi, and Fakhreddin Iraqi. The peak of mystical sonnet poetry can be found in the poems of Maulana Jalal Din Balkhi. It should also be noted that Sir Hafez is the best lyricist in sonnet poetry.

  In the meantime, one cannot ignore the folk poems of the people that have been narrated heart to heart. Folk poetry is the oral culture or folk literature of the people. Who have put their feelings, experiences and moral principles in the body of poems, so that it is sweet as honey, pleasant as the sound of birds and therefor it will be remembered. In other words, folk poetry is the subcultures, beliefs, longings and aspirations of the masses that have been revived among those words. What makes folk poems pleasant is the closeness of these poems to the culture of the people around us. Communication with these easy poems and understanding of the content is easily done by even the general public.

Getting fully acquainted with folk sonnet poems

  In the meantime, the sonnet also experienced a new style and penetrated among the people under the name of folk sonnets. Folk sonnet poems are the result of sincere and fearless romances. Its language is fluent, knowledgeable and pure. In this sonnet, the content is not inexpressive, it is not lost in between heavy words.

  This is a straightforward sonnet. It expresses its meaning recklessly, therefor Folk sonnets are not considerable it Seeks to create controversy. Which is less seen in traditional sonnets. Sometimes it is humorous and it makes you laugh and sometimes it is bitter and it makes you cry. Sometimes it makes you think, sometimes it reminds you, and sometimes it looks at things from a new perspective.


  In the meantime, the folk sonnets of Haidar Ali Jamshidi shine like a jewel. Jamshidi writes recklessly. It says what it should be. The tone of his poetry is intimate but the subject of the poem is serious. The paradox of the sonnets from Jamshidi is to portray the most serious issues with friendly and familiar expressions. In his folk sonnets, important topics such as mother and heaven, prayer and teacher are evident. How beautiful is the interpretation of that paradise is under the feet of mothers and the collection of folk poems and sonnets from Dasht-e Mina can be seen in this verse.

Never say heaven is under the step of mothers

Because the key to Paradise is the mother's prayer

What screams out in Jamshidi's sonnets is the clever allusions to popular and traditional proverbs and expressions.

The verse

Yusuf the lost, let me give you of which you are worth

At last my heart listened to the sound of your voice

How subtle is the reference to the poem (Yousef the lost, will return to Canaan, don’t mourn... your home of sorrow will one day turn in to rosary, and so don’t mourn)

Jamshidi's obligation with the sonnet is clear. He understands this style of poetry and his poems pierce into many works such as the collection of poems and folk sonnets of Dasht-e Mina.


Poèmes et ghazals folkloriques dans la littérature persane

La littérature persane se mêle à de splendides poèmes de styles variés. Les poètes réputés persans, ont été les plus grands initiateurs littéraires du monde entier. De Hâfez et Saadî D'Attâr et Khayâm, Rûmi et Bâbâtâhér ont ranimé la poésie persane avec leurs styles uniques. Le résultat des efforts de ces poètes phares est la naissance de styles variés dans les poèmes des persans. L'un des styles poétiques les plus beaux et les plus amoureux est le ghazal. Si vous êtes intéressé par le ghazal, nous vous suggérons de lire La collection de poèmes folkloriques et les ghazals de Dàcht-é-Mînâ (مجموعه اشعار و غزلیات عامیانه دشت مینا) composée par Héydàr Alî Jàmchîdî (حیدرعلی جمشیدی) pour découvrir le style des ghazals folkloriques qui sont populaires entre les intéressés de culture folklorique.


Le ghazal, c’est quoi ?

    Si vous voulez connaître le ghazal classique, vous pourriez lire le Divân de Hâfez et soyez surpris par sa profondeur. C'est très difficile de parler à propos de Hafez et son ghazal, et ce n'est pas possibles dans cet article. Auprès de tous les grands poètes du ghazal persan et leurs styles incomparables, il existe également les ghazals folkloriques, l'une des branches de culture et littérature folklorique. On peut donner comme exemple La collection de poèmes folkloriques et les ghazals de Dàcht-é-Mînâ (مجموعه اشعار و غزلیات عامیانه دشت مینا) qui est l'une des œuvres poétiques sans égal dans le style des ghazals folkloriques en termes de nombre et de variété thématique de ghazals. En général, il vaut mieux savoir que le ghazal est composé de plusieurs distiques de quatre à douze vers. Le thème principal du ghazal dans la littérature persane est l'expression des émotions et des sentiments, montrant la beauté de bien aimé(e) et se plaindre du temps. Les ghazals persans ont l'indépendance et la solidité. Généralement le nom du poète apparaît dans les deux derniers versets. Les persans ont nommé le plus beau vers du ghazal châh béyt.


Une brève quête sur l'évolution du ghazal de la littérature persane

  Si on veut quêter brièvement sur l'évolution des ghazals dans la littérature persane. On peut dire que Anvârî a donné naissance au ghazal romantique. Saadî a évolué ce ghazal. Sànâî Ghàznàvî est le créateur absolu du ghazal mystique. Le ghazal mystique a été évolué par des poètes phares tels que Attâr Néychabourî, Rûmi Bàlkhi, Fakhr-al-din Arâghî. La gloire du ghazal mystique se trouve dans les poèmes de Mowlânâ Jalal-al- din Balkhi. D’autant plus que, Hâfez est considéré comme le maître du ghazal.

   Sur ces entrefaites, on ne peut ignorer les poèmes folkloriques qui ont été racontés oralement. Les poésies folkloriques sont à la fois la culture orale ou la littérature folklorique. Qui ont introduit leurs sentiments, leurs expériences et leurs principes moraux dans les poèmes, pour qu'ils soient doux comme du miel, agréables comme les bruits des oiseaux et dont on se souvienne. Autrement dit, la poésie folklorique est constituée par les sous-cultures, croyances, regrets et souhaits des masses du peuple qui ont été ravivées parmi les mots. Ce qui fait la poésie folklorique d'agréable, c'est la proximité de ces poèmes avec la culture des gens. C’est facile de communiquer avec ces poèmes et tout le monde comprends facilement leurs contenus.


Pleine connaissance des ghazals folkloriques

  À ce moment, le ghazal a connu un nouveau style et se connait parmi les gens sous le nom de ghazals folkloriques. Les ghazals folkloriques sont les résultats des romances sincères et sans crainte. Sa langue est courante, bien informée et pure. Dans ce ghazal, le contenu n'est pas compliqué, il n'est pas perdu lors des mots lourds. C'est un ghazal simple. Il exprime sa signification sans souci. Les ghazals folkloriques ne sont pas discrets. Il est en train de faire du bruit. Ce que l'on voit moins dans les ghazals traditionnels. Parfois c'est drôle et ça fait rire et parfois c'est amer et ça fait pleurer. Parfois, cela vous fait réfléchir, parfois cela vous rappelle, parfois il regarde les choses sous un nouvel angle.

  Au milieu, les ghazals folkloriques de Héydàr Alî Jàmshîdî (حیدرعلی جمشیدی) brillent. Jàmshîdî compose ses ghazals sans crainte. Il dit ce qui est nécessaire. Le ton de sa poésie est intime mais le sujet du poème est sérieux et c'est le paradoxe de son ghazal. Les sujets de ses ghazals folkloriques sont importants, tels que la mère et le paradis, la prière et le professeur. Dans l'un des versets de La collection de poèmes folkloriques et les ghazals de Dàcht-é-Mînâ (مجموعه اشعار و غزلیات عامیانه دشت مینا) on peut voir une magnifique interprétation du paradis où est sous les pieds des mères.

زیر گام مادران هرگز مگو باشد بهشت                    چون کلید جنت الماوا، دعای مادر است

Les ghazals de Jàmshîdî (حیدرعلی جمشیدی) sont pleins de signes intelligents des proverbes et des explications populaires et traditionnels. Le verset :

یوسف گم گشته بیا می‌دهم آن بهای تو                  گوش دلم بجان شنید عاقبت آن ندای تو

a une fine allusion au verset (Joseph, qui fut perdu, reviendra en Canaan, ne te désole pas !  Un jour la cabane aux chagrins deviendra roseraie, ne te désole pas !) (یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور… کلبه‌ی احزان شود روزی گلستان غم مخور)

Jàmshîdî (حیدرعلی جمشیدی) sait ce qu'il doit faire avec le ghazal. Il comprend ce style de poésie et ses poèmes comme la collection de poèmes folkloriques et les ghazals de Dàcht-é-Mînâ (مجموعه اشعار و غزلیات عامیانه دشت مینا) pénètrent aux âmes des lecteurs.


القصائدُ الشعريةُ و الغزلُ الشعبيُ في الأدبِ الإيراني:

إن الأدبَ الإيرانيَ ممتزجٌ معَ القصائدِ الرائعةِ بعدةِ أساليبٍ متنوعةٍ. كانَ الشعراءُ الإيرانيون من أعظمِ المبدعينَ الأدبيينَ في العالم، بدءً من سعدي و حافظ إلى عطار و الخيام. لقد بثً كل من الرومي و باباطاهر روحاً جديدةً في جسدِ الشعرِ الإيراني بأسلوبٍ فريدٍ من نوعهِ.

  و كانت نتيجةُ الجهودِ الحثيثةِ التي بذلها هؤلاءِ العظماءُ ولادةُ أنماطٍ متنوعةٍ في قصائدِ أهلِ فارس. حيثُ يعدُ الغزلُ واحداً من أجملِ أنماطِ الشعرِ و أكثرها رومنسيةً. إذا كنت مهتماً بشعرِ الغزل، فإننا نقترحُ عليكَ قراءةَ مجموعةِ قصائدِ الشعرِ و الغزلِ الشعبيةِ "دشت مينا" التي تم تأليفُها من قبل حيدر علي جمشيدي و تجربة أسلوبِ الغزلِ الشعبيِ الذي يحظى بالعديد من المعجبين بين المهتمين بالثقافة الشعبية.

ما هو الغزل؟

  إذا كنتَ راغباً في التعرفِ أكثر على شعرِ الغزل، من الأفضلِ أن تفتحَ ديوانَ حافظ حول الغزلِ الكلاسيكي، و تبقى في دهشةٍ من عمقها و عبقريتها. لكن من الصعبِ جداً الحديث عن حافظ و غزل حافظ، حيث أنه ليسَ موضوع هذا المقال. إلى جانبِ جميعِ عظماءِ الغزلِ الفارسيِ و الأنماطِ الفريدةِ للغزل، هناك أيضاً نمطٌ من الغزلِ يسمى الغزلُ الشعبيُ او العامي، و الذي يعتبر فرعاً للثقافةِ و الأدبِ الشعبي.

  يمكننا أن نعطيَ مثالاً لمجموعةٍ فريدةٍ من نوعها، و هي مجموعةُ الأشعارِ و قصائدِ الغزلِ الشعبيةِ "دشت مينا" و هي واحدةٌ من أكثرِ الأعمالِ الشعريةِ تميزاً في أسلوبِ قصائدِ الغزلِ الشعبيةِ من ناحيةِ عددِ القصائدِ الغزليةِ و تنوعِ مواضيعِ الغزل. و لكن بشكلٍ عام، من الأفضلِ أن تعرفَ أن الغزلَ بالتعريف هو قطعةٌ شعريةٌ قصيرة، مكونةٌ من أربعةٍ إلى إثني عشرَ بيتاً. الموضوعُ الرئيسيُ للغزلِ في الأدبِ الفارسيِ هو التعبيرُ عن العواطفِ و الأحاسيس، و بيان جمال الحبيبة عبر وصفها و تمجيدها. تتميزُ قصائدُ الغزلِ لدى الشعراءِ الفارسيين بالاستقلالِ و القوةِ. عادةً ما يظهرُ اسم منشئ الغزل في البيتين الأخيرين من القصيدة. أطلق أهلُ بلادِ فارس على أجملِ بيت شعرٍ في القصيدةِ اسمَ " البيت الملك".

بحثٌ موجزٌ عن تطورِ الغزلِ في الأدبِ الفارسي:

  إذا كنتُ أرغبُ بإجراءِ بحثٍ مختصرٍ قدرَ الإمكانِ حولَ مسيرةِ تطورِ الغزلِ في الأدبِ الفارسي. يمكنُ القولُ أنَ أنوري قد بعثَ الروحَ في الغزلِ الرومانسي. بينما أضافَ سعديٌ الكمالَ على مظهرِ هذا الغزل. خالقُ الغزلِ العرفانيِ بلا منازعٍ، هو سنايي غزنوي. بينما نضجَ الطفلُ الصغيرُ للغزلِ العرفانيِ في أحضانِ عظماءَ مثلُ عطار نيشابوري، مولوي بلخي، فخر الدين العراقي. يمكنُ العثورُ على ذروةِ الغزلِ العرفانيِ في قصائدِ مولانا جلال الدين بلخي. كما أن السيد حافظ هو أفضلُ شاعرِ غزلٍ بينَ جميعِ شعراءِ الغزل. و في خضمِ ذلكَ لا يمكننا أن نغفلَ عنِ الأشعارِ الشعبيةِ العموميةِ و التي تمت روايتُها من القلبِ إلى القلب. الشعرُ الشعبيُ هو نفسهُ الثقافةُ الشفهيةُ أو الأدبُ الشعبيُ للأشخاصِ الذينَ وضعوا مشاعرَهم و تجاربَهم و مبادئَهم الأخلاقيةِ في جسمِ الشِعر، لتكونَ حلوةً كمذاقِ العسلِ و لطيفةً كصوتِ زغردةِ الطيورِ و تبقى في الذاكرة. بمعنى آخر، إن الشعرَ الشعبيَ هو الثقافاتُ الفرعيةُ و المعتقداتُ و الأشواقُ و أمنياتُ الجماهيرِ و التي أعيد إحياؤها بينَ العديدِ من اللغات.

  إن الشيءَ الذي يجعلُ الشعرَ الشعبيَ ممتعاً هو قربُ هذا الشعرُ من ثقافةِ الناسِ من حولِنا. إن التواصلَ مع هذه الأشعارِ سهلٌ، و يتم فهمُ محتواها بسهولةٍ حتى من قبلِ عامةِ الناس.

التعرفُ على الغزلِ الشعبيِ بشكلٍ كاملٍ:

  في هذا السياقِ فقد اختبر الغزلُ أسلوباً جديداً و شاعَ بينَ الناسِ تحتَ مسمى الغزلِ الشعبي. قصائدُ الغزلِ الشعبيةِ هي نتيجةُ الحبِ الصادقِ و العميق. لغتهُ سلسةٌ و ممتعةٌ و نظيفةٌ. في هذا النوعِ من الغزلِ لا يضيعُ المضمونُ من خلالِ الكلماتِ الثقيلة، هذا هو الغزلُ الصريح. هذا النوعُ من الغزلِ يعبرُ عن معناهُ بشكلٍ جريء. إن الغزلَ الشعبيَ ليسَ إدراكياً. إنهُ يسعى لإثارةِ الجدل. و هو أقلُ ما يلفتُ الانتباهَ في الغزلِ التقليدي. أحياناً يكونُ مضحكاً و يجعلكَ تضحكُ و أحياناً يكونُ مراً و يجعلكَ تبكي. أحياناً يجعلكَ تفكرُ، و أحياناً يجعلكَ تتذكرُ، و أحياناً ينظرُ إلى الأشياءِ من منظورٍ جديد.

  في هذا السياقِ تتألقُ قصائدُ الغزلِ الشعبيِ لحيدر علي جمشيدي كالجوهرة. إن جمشيدي يتغزلُ بجرأةٍ، يقولُ ما يجبُ أن يكون. ألحانُ شعرهِ حميميةٌ و عميقةٌ و لكنَ موضوعَ قصائدهِ يكونُ جدياً. إنَ تناقضَ قصائدِ غزلِ جمشيدي هو تصويرُ أكثرِ القضايا جديةً بتعبيرٍ وديٍ مألوف. تتجلى في قصائدِ الغزلِ الشعبيِ التي ينظمها مواضيعٌ هامةٌ مثلُ الأمِ و الجنةِ، الصلاةِ و المعلم. و في هذا السياقِ يمكنُ رؤيةُ جمالِ تعبيرِ: الجنةُ تحتَ أقدام الأمهات، كما يمكنُ رؤيةُ مجموعةٍ من قصائدِ الشعرِ و الغزلِ الشعبي " دشت مينا".

الجنةُ أبداً تحتَ أقدامِ الأمهاتِ

لأن مفتاحَ الجنةِ هو دعاءُ الأمِ

ما يصرخُ في قصائدِ غزلِ جمشيدي، هو التلميحاتُ الذكيةُ إلى الأمثالِ و التعبيراتِ الشعبيةِ و التقليديةِ للناس.

ضاعَ يوسفٌ، دعني أعطيك قيمته

سمع قلبي روحهُ، و نهايةُ ذلك صوتك

لاحظ مدى دقة الإشارة إلى  قصيدة ( ضاع يوسفٌ، لا تحزن سيرجعُ إلى كنعان.... و سيصبحُ كوخُ البكاءِ و الأحزانِ جنةً سعيدةً ).

إن مهمةَ جمشيدي في القصيدةِ الغزليةِ واضحةٌ. لقد تفهمَ هذا الأسلوبَ الشعريَ، و أشعارهُ تتغلغلُ في الروحِ في الكثيرِ من أعمالهِ مثل مجموعةُ قصائدهِ الشعريةِ و قصائدهِ الغزليةِ " دشت مينا".